نميتوان به صورت كلّي، گفت، سورههايي كه در اوايل بعثت نازل شده است، مربوط به قيامت است; البته ميتوان ادعا كرد اغلب اين چنين است كه در اين سورهها، بيشتر از هر چيز، به اصول عقايد دعوت شده است مانند: دعوت به ايمان به خدا و روز قيامت و تصوير نمودن صحنههاي حساب و حالات بهشتيان و دوزخيان البته كثرت قسم به خداوند و قسم به روز قيامت و قرآن نيز در آنها وجود دارد.(درسنامة علوم قرآني، حسين جوان اراسته، ص 128ـ129، نشر دفتر تبليغات اسلامي.)
با اندكي توجّه علّت اين امر روشن ميشود، و آن اين است كه پيامبر6 در سالهاي اول بعثت، هنوز به دنبال آشنا كردن مردم، با اسلام و توحيد بود واضح است كه تا مردم، مسلمان نشوند معنا ندارد از تكاليفي مانند نماز، روزه، خمس و زكات و غيره سخن گفته شود. به همين جهت پيامبر6 به امر الهي آياتي را كه مربوط به روز قيامت و پاداش و عذاب در آن روز است را، مطرح ميفرمود، تا مردم را با توجه دادن به حساب روز قيامت، ترغيب و تشويق به ايمان آوردن بنمايد.
براي انجام كاري، با توجه به شرايط استخاره، با قرآن استخاره نمودم، آيهي 143 سوره "انعام" آمد، با توجه به معناي آيه شريفه، آيا ميتوانم به انجام آن كار اقدام نمايم؟
استخاره، به معناي طلب خير كردن است و در اصطلاح عبارت از اين است كه، انسان وقتي در ترجيح يكي از دو كار بر ديگري بماند و نتواند براي عمل يكي را انتخاب نمايد، از خداوند متعال ميخواهد كه او را در انتخاب يكي از آن دو كار راهنمايي كرده و خير او را در آن قرار دهد.(ر.ك: وسائل الشيعه، شيخ حر عاملي، ج 4، ص 875، المكتبة الاسلامية.)
در اموري كه انسان با مشكل مواجه ميشود، گاهي راه خير، "مشورت" با اهل خبره همان كار است. همان گونه كه امام صادقفرمودهاند: زماني كه كار را با مشورت با خداوند شروع كنيد، خداوند عزّوجل خير او را به زبان كسي كه از ميان خلقش او را دوست دارد جاري ميكند." و يا پيامبر اكرمبه امام عليميفرمايند: "اي علي! كسي كه از خدا طلب خير كند، سرگردان نميشود و كسي كه مشورت كند، پشيمان نميگردد."(ميزان الحكمه، محمد محمدي ري شهري، ترجمه حميد رضا شيخي، ج 4، ص 1623ـ1625، ح 5464.) بنابراين، در امور مهمي مانند ازدواج، انتخاب شغل و يا رشته تحصيلي و... بدون تحقيق و مشورت نميتوان به استخاره بسنده كرد.
امّا در مورد آيهي فوق: اگر هنگام گشودن قرآن كريم، اين آيهي شريفه آمده باشد، با توجه به محتواي آن و با ملاحظه با آيهي قبل از آن، اقدام به كار مورد نظر، خوب نميباشد; چرا كه خداوند متعال در اين آيه و آيههاي قبل و بعد آن، از احكام خرافي و جاهلانه بتپرستان و مشركان، سخن به ميان آورد، و آنان را توبيخ و ملامت مينمايد. برخي از بتپرستان، از زراعت و چهارپايان خويش، نصيبي را براي خداوند متعال، قرار ميدادند و عقيده داشتند كه اين سهام بايد به شكل ويژهاي مصرف گردد و سوار شدن بر پشت بعضي از چهارپايان و يا خوردن برخي از آنها را تحريم ميكردند.
قرآن كريم در اين آيات حرام كردن، حلال، بدون هيچ دليل و مدركي را (كه همان بدعت و تشريع است) در واقع پيروي كردن از گامهاي شيطان و دروغ بستن به خداوند متعال بيان ميكند و در آية 143 ميفرمايد: "هشت جفت از چهارپايان (براي شما آفريد); از ميش دو جفت، از بز دو جفت; بگو: "آيا از نرهاي آنها را حرام كرده، يا از مادهها را؟! بله آنچه شكم مادهها در بر گرفته؟!"
با توجه به اين مطلب به نظر ميرسد كار شما، اقدامي است بدون تحقيق و تفحص لازم كه ملامت و سرزنش را به دنبال خواهد داشت.
نظرات شما عزیزان: